- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
هزار شُکر چشمِ من پُر آب شد حسین جان دلـم برایِ داغِ تو مُـذاب شد حسین جان سحاب رحمتی و ما به زیرِ بارش توأیم که بندگیِ ما از این سحاب شد حسینجان مرا به چشمِ مردمان بزرگ کردهای ولی صوابهای من چرا کباب شد حسینجان مرا به چشم مردمان بزرگ کردهای ولی چه کردهام که نام من خراب شد حسینجان چه خرجها نکردهام بخاطرِ ریا و عُجب چه کردهام که روضه هم حجاب شد حسینجان ببخش اگر به نامِ تو قمار کردهام به عمر و پای تو گـناهِ ما حـساب شد حسینجان ببخـش اگر حدیثِ تو کلام تو نخـواندهام اگرچه هرچه گفتهای کتاب شد حسینجان جهاد نفس را مگـو حساب خلق را مگو به قلب تو تَغـافُـلَم، عذاب شد حسینجان تو را به نام دین شیوخ، چه جاهلانه کشتهاند که کشتن امام هم صواب شد حسینجان وصیت شهید را نخواندهایم یک دو خط که این چنین مسیرِ تو به قاب شد حسینجان صلای حنجر تو راستی و مـردی است پـیامِ زیـنـبـین تو حجـاب شد حـسینجان به زیرِ ظلم و زور و زَر نمیروم که دیدهام مسـیرِ تو دلـیـلِ انقـلاب شـد حـسینجان بـرای مـعـرفت بـیا و نـیّـتـم درسـت کن که عاشق تو از خدا خطاب شد حسینجان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
قــرار دل بـیقــرارم حــســیـن هـوای هـمـیـشه بـهـارم حـسین من و روضهات زندگی میکنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشـرق دلم به نگـاهی ظهـور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فـرزنـد هـیـأتـی مـرا زیـر پـرچـمـت از چشم شور مردم بیروضه دور کن مـا مُـردهایـم بیتـو و بیکـربـلای تو فکـری به حال مـردم اهل قـبـور کن کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین گاهی هم از کـنار مـزارم عـبور کن پـروندهام پُـر است از اعـمال بد ولی تو صفحههای نوکـریم را مـرور کن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلکهای زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خـیـس ما ارثـیۀ آبا و اجـدادیست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی ماندهست آن را هم مگیر از ما به غیر از خیمۀ تو هرکجا آلودۀ فتنهست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود فَابکِ لِلحسین اِن کُنتَ باکِیّا عمل کردن به این فتوای محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینهزن حکم نفـس دارد بدون روضه میمیریم این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد؛ محرّم را مگیر از ما
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
شکـر خـدا که زنـده هـستم این محرم باز آمـدم زیـر لـوای اشک و پـرچـم آقــا بـرای مـاهــتـان دلـتـنــگ بــودم دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم بـاز آمـدم تـا یـار سـیـنـهچـاک بـاشـم در روضههـایت زائـر افـلاک بـاشـم ای کاش با عـشـق شما زیـبـا بـمـیرم در کـربـلا در روز عـاشـورا بـمـیرم از کودکی با عشـقـتان من قـد کـشیدم بد دیدی از من از تو جز خوبی ندیدم من را جدا از خود مکن تا زنده هستم تو پـرچـمت باشد سـیه من رو سیاهم تو عـصمت مطلق ولی من در گناهم عُـمری بود با داغـتـان بـد حـالـم آقـا تو بـودی و در امـتـحـان حق قـبـولی تـو بـودی و مـظـلـومـی آل رسـولـی یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد مکشوف میگویم که در مقتل چها شد پـاهای زهـرا تا که در گـودال وا شد سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند
: امتیاز
|
مصائب آغاز ماه محرم حسینی
آنانکـه روح را به تن مـرده میدمـند اشرف ز خـلق و ما خـلق الله عـالمند اضلاع یک مـثـلث قـائـم به خـالـقـنـد گاهی حسین، گاه حـسن، گاه خـاتـمند شاه و گـدا ز دیـدۀ آنـهـا بـرابـر است آنان جـدا نـکـرده خـریـدار درهـمـنـد با روضههای کـربـبـلا لطمه میزنند گـریـه کـنان هـر شب مـاه مـحـرمـنـد مـاه مـحـرم اسـت بـبـاریـد مـثـل ابـر آنها که عـاشـقـند همه غـرق شـبـنـمند حتی درخت کوچه به تعظیم رفته است حتی منـارههـای مساجد ز غـم خـمـند اینجا حسـیـنیه است محل بکاء عرش در تـکـیۀ حـسـین هـمه مست ماتـمـند حی علی العزا که محرم رسیده است فصل عزای آن شه اعظم رسیده است
: امتیاز
|
مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها در آغاز ماه محرم
آهـی به وسـعـتِ هـمـۀ سـیـنـههـا بـده امـسال شالِ مشـکـیِ من را شـمـا بده مادر اگرچه این پـسرت ناخَـلـف شده با دستِ خود تو لقمۀ هر روزه را بده یک لقمه نان و روضه برایِ گدا بس است این اربـعـیـن غـذایِ مـرا کـربـلا بـده ای روضهخوانِ گوشۀ گودالِ پر صدا روزیِ گـریـههـایِ مـرا بـیصـدا بـده آمـاده نـه… ولـی به حـسـیـنـیّـه آمـدم بـد آمـدم تـو اَحـسـنُ الاحــوال را بـده پیراهنِ عـزایِ حـسـیـنت کجا و من؟! جرأت برایِ تـوبـه به این بـینـوا بده او دست و پا زده که نجاتم دهد قـبول در خدمتِ به شاه به من دست و پا بده مـاهِ مـحــرّم آمـد و مـاهَـت نــیــامــده نـدبـه بخـوان نـشـانـهای از آشـنـا بـده
: امتیاز
|
مصائب آغاز ماه محرم حسینی
شـکـر خدا که مـاه مـحـرم شروع شد بغضم شکست و لطف تو نمنم شروع شد مـا را قـلـیـل اشـک مـقـام خـلـیـل داد کمکم چکید و جوشش زمزم شروع شد آورده بـا تـولـد خـود رســم دیـگــری از آن زمان که گریۀ خاتم شروع شد شد شرحه شرحه سیـنۀ پیـغـمـبر خـدا تـا آیـه آیـه سـورۀ مـریـم شـروع شـد “باز این چه شورش است” بخوان نوحهخوان که باز مـاه عـزا و نوحه و مـاتـم شـروع شد رنگی ورای سرخی خون حسین نیست مشکی به تن کنید؛ محرم شروع شد! میخـواسـتـم برای سـرودن بـهـانهای تا ذکر « یا رقیه» گرفتم… شروع شد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
گرچه ما بد کردهایم از ما محرم را مگیر پیـرهن های سـیاه و شال ماتـم را مگـیر چشم ما نذر عزای شاه بیسر بوده است قطره قطره اشک جاری همچو زمزم را مگیر با غمش عمریست مأنوسیم زهرا شاهد است جان زهرا این غم و این آه و ماتم را مگیر روضهاش دار الشفای دردهای شیعه است پس طبیبانه ز ما دارو و مرهم را مگیر ما ز طفـلی سینه زن های حسینی بودهایم یا رب از سینه زنان این نوحه و دم را مگیر دم گرفته مادری ریز سرشک از هر دوعین کشته شد با کام عطشان میوه قلبم حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
السلام ای روضهات آغاز ماتم یا حسین در دلم از روضهات شور مُحرّم یا حسین خـونبهای خـون تو گردیده خـون کـبریا ای سراپای وجـودت نـور خاتم یا حسین مطمئناً از دعـای خیر زهـرا و علیست در سپاهت میشود آنکس که مَحرَم یا حسین تو عـزیز عـالـم و نـعـم الامـیـر عـالـمی من گـدایم من گـدایم من گـدایم یا حـسـین عاقبت دست اجل من را به خاکم میبرد کن گذر ای ماه در تاریک قبرم یا حسین در شب قبرم بیا و دست من را هم بگیر ای پـنـاه بیپـنـاهـان دو عـالـم یا حـسـین من بدون روضه میمـیرم نمیمانم دمی زانکه مادر با غم تو داده شیرم یا حسین اذن میخواهم بگویم تا چه شد در کربلا از کدامین روضۀ تو من بخوانم یا حسین مینویسم روی دستت اصغر تو ذبح شد وای از حال رباب و این همه غم یا حسین مینویسم که علمدارت به خاک و خون نشست مینویسم که ز داغش شد قدت خم یا حسین مینویسم که تنت پامـال سمّ مرکب است روضه خوان روضههایت خواهر تو زینب است
: امتیاز
|
مصائب آغاز ماه محرم حسینی
فـهـمـیـدم از دور و بـرم، آمد محـرّم لـبـریـز شـد چـشـم تـرم، آمـد مـحـرّم در کـنج هـیئتها عـلَم را تکـیه دادند بـا إذن شـاه بــا کــرم، آمــد مــحــرّم مـثــلِ لـهــوف و مـقـتـل إبـن مـقــرّم سـر تـا به پـا شـعـلهورم، آمـد محـرّم کنج حسیـنـیه؛ حسن سینه زد و گفت دیـدی چه آمـد بر سـرم، آمـد مـحـرّم فـطرس خـبر آورده که امشب نوشته جـبـریل بـر بـال و پـرم...آمـد محرّم پیراهنم مشکی شده! چون همزمان با تـعـویضِ پـرچـم در حـرم آمد محـرّم میخواست از من دور باشد شرّ شیطان دلـواپـسـم شـد مــادرم، آمـد مــحــرّم جان میدهـم در آیههایِ سورۂ کهـف آتـش گـرفـتـه حـنجـرم، آمـد مـحـرّم! رخت عزا پوشید زینب! گفت با اشک خون گریه کن ای معجرم! آمد محرم!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
قـقـنوس غم صلا زده لبیک یا حسین عـشّـاق را صدا زده لـبیـک یاحسین نقـشی به هر کجا زده لبیک یا حسین بر پـرچـم عـزا زده لـبـیک یاحـسین آتـش به قـلـبها زده لـبیک یاحـسین بیرق به پا کنید که هنگـام ماتـم است دمّــامـه آوریـد کـه داغ دمـادم اسـت احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنـیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تـجـلـی تو آسـمـان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عـبـد خـانـوادگیت خـانـمـان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهـر را خـدا زده لبیک یا حسین مـعــراج آیـتـی ز مـقـام و جـلال تـو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگـر نیـامـده است و نیـاید مـثال تو فـرمـود مـصطـفی به بیان کـمـال تو بر عـرش کـبـریا زده لبیک یا حسین ما کـیـستـیم تا که فـدای سـرت شویم یا جان نثار و سینه زنِ اصغرت شویم خواهیم اگر که خاک ره خواهرت شویم بـایـد مـدافـع حــرم دخـتــرت شـویـم بر دهر پشت پا زده، لـبیک یا حسین حـجـت تـمام شد حـجـجـی دادهایم ما تا آخـرین نـفـس هـمـه اسـتـادهایـم ما فـرمـان به گـوش رهـبـر آزادهایـم ما هـمـچـون مـدافـع حـرم آمـادهایـم مـا از خون به سر حنا زده لبیک یا حسین شکر خدا که داغ تو بر جان خریدهایم گـشتیم در جهان و تو را برگزیدهایم عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیدهایم در شاهـراه کوی شـهـادت شـنـیدهایم آغـاز و انتـهـا زده لـبـیـک یاحـسـین فـطـرس گـواه میدهـد آقـایـی تـو را حُر دیـده است حسن پـذیـرایی تو را تـاریخ شـاهـد است شـکـیـبایی تو را زینب لـوای غـربت و تنـهـایی تو را در دشت کـربـلا زده لـبیک یا حسین داغی که آب خواستنت بیجواب ماند داغـی که پیـکـرت وسط آفتاب مـاند آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند آن صحنهای که از تو و بزم شراب ماند آتش به قـلـبها زده لـبـیک یا حـسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
آمد دوبـاره مـوسِـمِ مـاهِ عـزایـتـان سـر دادهایم نـالـه و مـاتـم برایـتـان از کودکی به لطف خدا قسمتم شده با افـتخـار، خادمیِ روضههـایـتان خاکِ قـدومتان به طلا هم نمیدهـم اربابِ من، چَشمِ من و خاکِ پایتان ای کـاش من فـدایی راه شـما شـوم این جـانِ بیارزشِ نوکـر فـدایـتان در بین شورِ سینهزنیها و گریهها بدجـور میکـند دل تنگـم هـوایـتان آقـا بـیـا و بـا کَـرمـت روزیـم نـمـا تـوفـیـقِ دیــدنِ حـرمِ کــربـلایـتـان
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
هر کس که روی عشق تو محکم حساب کرد درد جهـان غـمزده را کـم حساب کرد خوشبخت آنکه خـرج عـزاخانۀ تو را بر خـرج زندگـیـش مقـدم حساب کرد سعی و طواف دور ضریح تو را خدا بالاتـرین عـبـادت عـالـم حـسـاب کرد اشکی که با شنـیدن نامت چـکـیده شد آن را قـبـول تــوبـۀ آدم حـسـاب کـرد انـدازۀ پـر مـگـسی اشـک روضـه را در پای بـنده قـدر مـسـلّـم حـساب کرد رد شـد اجـر نـافـلـه از غــفـلـتـم ولـی آهی که پای روضه کشیدم حساب کرد از من گذشت فرصت یک شب هزار ماه قـدر مرا به مـاه مـحـرم حـسـاب کرد مـوی ســفــیـد و دیــدۀ بــارانـی مــرا هر کس که دید قوت مرا غم حساب کرد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
ای که عشقت شعلهور در جانِ ما، جانم حسین از ازل مهرِ تو در بنیانِ ما جانم حسین عطرِ جانبخشِ ضریحت بیقرارم کرده است کـربـلایت کـعـبۀ جانـانِ ما جـانم حسین خاک ایوانت دوای درد چشمانِ من است روضههایت ابرِ پُر باران ما جانم حسین پنجـرههای ضـریحِ تو ز دردم آشـناست صحن پاکت روضۀ رضوانِ ما جانم حسین اشکِ شبنم بر تنِ گلبرگِ عاشورا نوشت خونِ سرخت مشعلِ تابانِ ما جانم حسین هر کجا باشم نگاهم سمت و سوی کربلاست راهِ سبـزت تا ابد پیـمـانِ ما جانم حسین عشقِ تو یک عالمی را غرقِ مستی میکند روشن از رویت شبِ زندانِ ما جانم حسین با نگـاهِ نـافـذت دریـاب این درمـانده را مبـتـلایم ای شَهِ خـوبـانِ ما جـانم حسین دائماً ما را به گردِ شمعِ خود پروانه کن این تو و این خواهشِ چشمانِ ما جانم حسین آیههـای روشـنِ یاسـین و طـاهـایم تویی سورۀ فجری تو در قرآن ما جانم حسین ای تو آن حالِ خوش و آرامشِ دلهای ما بین تو حالِ بیسر و سامانِ ما جانم حسین زنـدگیِ با تو یـعـنی در مـسـیـرِ بـنـدگی ای که هم روحی و هم ریحانِ ماجانم حسین بیفـروغِ روی تو حاشا مرا عزّت مباد نـورِ توحـیدیِ تو عـرفانِ ما جانم حسین از ازل نام تو را بر جانمان حک کردهاند کـربـلایت آیت و برهـانِ ما جانم حسین تا که جسمت زیر و رو شد زیرِ نعلِ اسبها ریخت بر هم عالمِ امکانِ ما جانم حسین مأمنی جز کنجِ شش گوشه نداریم ای شَها! بشـنو اینک نالۀ هجـرانِ ما جانم حسین خشکیِ لبهای تو سرچشمۀ آبِ بقاست ای طبیب درد بیدرمـان ما جانم حسین تو هـمیشه میـزبانی چه شود با مـادرت یک شبِ جمعه شوی مهمانِ ما جانم حسین!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
ماه مـحـرم است و دلـم بـاغ پرپر است در چشم من، دوباره غمی سایهگستر است در قلب من، قـیامتی از کـربلای توست در چشم من، قیامتی از تیغ و خنجر است تو زنـدهای، حـقـیـقـت مـظـلـوم تـا ابـد! این مرگ سرخ، زندگی سبز دیگر است جانها فـدای نهضت سـرخ تو یا حسین! »هیهات منا الذله» تو را حرف آخر است این قصه نیست، معجزۀ سرخ عاشقیست »کز هر زبان که میشنوم نامکرر است«
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست گل غریب نوازم که گریه شبـنم اوست مـگـو چـقــدر زیـادنـد ســائـلان حــرم که هر چقـدر بـیایـند باز هـم کـم اوست هـوای انـس عـزیزی به سیـنه دارم که ثـواب ما کـرم او، گـنـاه مـا غـم اوست همیـشه سیـنـهزن کـشـتـۀ عـطـشـنـاکـم سیاهپوش شهیدی که گریه مرهم اوست هر آن چه بود گذشت از فضیلت شب قدر نـگـاه مـا بـه شـب اوّل مــحـرّم اوسـت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد دلربا، نرگـس این بـاغ به شـبـنم باشد تا بدانند کـجـا بـزم عـزای تو به پاست دودِ آهِ دلِ عـشّــاقِ تـو پــرچــم بــاشـد دل حسینیه؛ نَفَس نوحه؛ تپش سینهزنیست دم بگـیـریم که عـمر هـمه این دم باشد به خدای حرم و کعبه قسم، ای حُجّاج! هر که مُحرِم به مُحَرّم شده، مَحرَم باشد آن که دارد غم عشق تو ندارد غمِ هیچ که نشاط دل عـالم، همه زین غـم باشد خانۀ تـنگِ دلـم نـیست شـبی بیمهـمان لحظهای نیست که دل بی غم و ماتم باشد مطـلـع « صائب تبـریـز» به یـادم آمـد آن که در شـیـوهاش اسـتاد مسـلَّم باشد: »گر صفای حرم کعـبه به زمزم باشد زمـزم اهل صـفـا دیـدۀ پُـر نـم بـاشـد»
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( آغاز ماه محرم )
نیت اگـر سـوختن به پای حـسین است طالب این اشـكها خُـدای حـسین است طبق روایت حُـسین كُـشـتۀ اشك است اشكی اگـر ریخـتم بـرای حـسین است در همه جا گـفـتگـوست از حـسنـاتـش در همه جا صحبت از وفای حسین است یك سر و گردن سر است از همه در حشر هركه سرش خاك زیرِ پای حسین است سر به هوا كِی شود از عشق مَجازی؟ آن كه سرش گرم در هوای حسین است چون حرمش عرش و روضهاش حرم اوست عـرش خدا خـیمۀ عـزای حـسین است جــامــۀ اِحـــرام حــاجــیــان مُــحــرّم پیـرُهـن مـشـكی عـزای حـسـین اسـت خـوب نـظر كـن به چار گـوشـۀ عـالـم هركه غریب است آشنای حـسین است خـرج عــزای حـسـیـن كن نَـفَـسـت را ای كه دَمِ گرمت از عطای حسین است نــیـــســتــم انـــدازۀ گــدایــی كــویـش گر كه به او وصلم از دعای حسین است مـنّـتی از پـرچـم كسی به سرم نـیست روی سـرم سـایـۀ لـوای حـسـین است آخرِ سر بـازگشت من به سوی اوست چون گِلم از خاك كربلای حسین است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
سرد و بیروحم ببین دنبال درمان آمدم سر به زیر و روسیاهم من پشیمان آمدم بند دنیا بـودم و عـقـبی فـرامـوشم شده دور مانـدم از تو با حال پریـشان آمدم این هوای نفس من دارد زمیـنم میزند دستگـیرم باش آقـا بـین خـوبـان آمـدم دور گـشتم با گـناهانم ز تو، اما کـنون دلشکـسته هستم و با چـشم گریان آمدم با گـناهـانـم دلـت را من زیـاد آزردهام یک نگاهی کن که حالا بهر جبران آمدم سائلی دربه درم دارم به لب ذکر رضا در میان روضهها با اذن سلـطان آمدم یادم آمد آن شـبیکه از دم باب الجـواد حاجـتـم را گـفـتم و تا پـای ایـوان آمدم گفتم آقا کربلا میخـواهم از دست شما چشم وا کردم حریم شاه عـطشان آمدم پُر شد از شمشیر و نیزه قتلگاه و خواهری میدوید و ناله میزد ای حسین جان آمدم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
شُهـرتِ ماست، مُـحـبّـانِ ابـاعـبدالله ریـزهخـواریم سَـرِ خـوانِ اباعـبدالله اشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است تـا که هـسـتـیم پـریـشـانِ ابـاعـبدالله
: امتیاز
|